کد مطلب:36154 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

سیه روزی دلدادگان دنیا











(سلكت بهم الدنیا طریق العمی و اخذت بابصارهم عن منار الهدی)

«دنیا آنان را در مسیر كوری براه انداخته و دیده های آنان را از مشاهده ی نشانه ی روشن هدایت گرفت»

[صفحه 187]

دنیا با دلدادگان خود چنین می كند آنان را در طریق ضلال، جهل و غفلت كه بزرگترین مصداق كوری و نابینائی است راه می برد و جهت حركت آنان را نقطه ی ضلالت و گمراهی قرار می دهید و بینش انسان را گرفته و در حقیقت پرده ای غلیظ در برابر دید او قرار می دهد بطوری كه چشمانش از مشاده ی انوار هدایت و اعلام رشد و نشانه های بارز و روشن دین و آیات و آفاق وانفس ناتوان و نابینا می گردد.

(فتاهوا فی حیرتها و غرقوا فی نعمتها)

«پس سرگردان و متحیر ماندند در سرگردانی آن و غرق شدند در نعمت آن»

آری، دنیا دوستی و دلدادگی به دنیا حیرت زاست و به راستی انسان را گیج و گم می كند، آدمی بر اثر علاقه ی به دنیا در شرائطی قرار می گیرد كه نمی داند چه می كند و كدام هدف را دنبال می نماید.

دنیا پرستان در نعمت دنیا غرق می شوند و نعمت، سبب نقمت و نكبت آنان می شود و همچون كرم ابریشم- كه دور خود می تند تا اینكه راه نجات را بر خود مسدود ساخته و از بین می برد آنان هم خود را به دست هلاكت می سپارند.

(و اتخذوها ربا)

«و دنیا را پروردگار و معبود خود قرار دادند»

گاهی بقدری انسان در مراحل دنیا دوستی پیش می رود و از مدارج ایمان و یقین باز می ماند كه بحد پرستش دنیا می رسد و این مرحله ای بسیار خطرناك است. در قرآن كریم می خوانیم: «ارایت من اتخذ الهه هواه افانت تكون علیه وكیلا»[1] آیا دیدی آن كسیكه اله خود را هوای خود گرفت آیا تو بر او وكیل خواهی بود.

چنین كسی مورد یاس است باید از نجات او قطع امید كرد او در وادی خطرناكی سقوط كرده كه نجات یافتنی نیست. و حتی ارشاد، هدایت و رسیدگی شخص پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به او بی فائده است.

[صفحه 188]

امام امیرالمومنین علیه السلام بر همین اساس می فرماید اینها دنیا را رب خود گرفتند كه روز و شب در حركت به سمت آن می باشند.

(فلعبت بهم و لعبوا بها)

«پس دنیا با آنان بازی كرد و آنان با دنیا بازی كردند»

مردمی كه در بست تحت اختیار دنیا در آمدند و آن را معبود و رب خود گرفته و انتخاب نمودند، دنیا با آنان بازی می كند زیرا رسما عبید بندگان دنیا هستند و بسیار طبیعی است كه در چنی شرائطی دنیا انان را به بازی گرفته و ملعبه ی خود قرار دهد و آنان را در هوا نگه داشته و چنان صحنه سازی كند كه خیال كنند در جای محكمی قدم گذاشته و گامهایشان سخت استوار است. و آنان نیز با دنیا بازی می كنند ه به چیز بی ارزشی سرگرم می شوند و بسان كودكی كه با عروسكی بازی می كند و وقت خود را برای یك شی بی حقیقت و فاقد ارزش می گذارند، آنان نیز وقت گرانبهای خود را صرف دنیا می كنند. و هنگام مرگ متوجه می شوند كه این دنیا و تشكیلات آن بازیچه بوده است چنانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا»[2] «مردم همه در خوابند، هنگامی كه مردند بیدار خواهند شد».

و خلاصه به ذهن می آید كه مقصود امام علیه السلام این باشد كه دو چیز بی حقیقت و ملعبه با هم دلخوش كرده و به هم سرگرم شده اند.

(و نسوا ما ورائها)

«و فراموش كردند ما وراء دنیا را»

بله دنیا پرستان آنقدر در اندیشه ی دنیایند كه از عواملی كه در دنباله ی این جهان است غفلت كرده و بكلی جهان بعد را فراموش می نمایند. و این نقطه ای خطرناك و فاجعه افرین است. نسیان آخر وفراموش كردن حساب و كتاب الهی، اهرم اصلی و اولیت كلید بدبختی و فساد آدمی است.

[صفحه 189]

لقمان حكیم به فرزند خود سفارش می كرد: دو چیز را هرگز فراموش مكن: یكی خدا و دیگری مرگ را.

و امام بزرگوار امیرالمومنین علیه السلام در یكی از كلمات نافذ خود می فرماید: قد غاب عن قلوبكم ذكر الاجال و حضرتكم كواذب الامال فصارب الدنیا املك بكم من الاخره و العاجله اذهب بكم من الاجله[3].

یاد اجلها، سرآمد زندگی و جهان دیگر از قلوب شما رفته و غائب شده و آزوهای درغنی در دلهای شما حضور یافته است پس دنیا از آخرت، بیشتر بر شما مسلط گردیده و دنیای زودگذر از آخرت پاینده، شما را بیشتر به طرف خود برده است.


صفحه 187، 188، 189.








    1. سوره ی عرفان آیه ی 43.
    2. عوالی اللثالی ج 4 ص 73 و المحجه البیضاء ج 7 ص 42.
    3. نهج البلاغه: خطبه ی 112.